بحرين براي رياض اهميت اقتصادي و مذهبي بسزايي دارد به ويژه اين كه تنها 20 مايل از سواحل شرقي عربستان فاصله دارد كه منطقه ي نفت خيز عربستان است و يك چهارم توليد جهاني نفت را داراست و هر گونه ناامني و بي ثباتي در بحرين قابل انتقال به عربستان و درنتيجه بر هم زدن بازارهاي جهاني و سقوط آن است و نبايد فراموش كرد كه بخش شرقي عربستان محل اصلي شيعيان عربستان است كه 30 درصد ساكنان ان را تشكيل مي دهند ...
بولتن نیوز: انقلاب 14 فوریه بحرین در سال 2011، اگرچه با آمال فراوانی برای مردم بحرین و جمعیت 85 درصدی شیعه آن همراه بود اما به همین میزان هراس و اضطراب برای حکومت هایی چون آل سعود نیز ره آوردی طبیعی از گذر این انقلاب بود.
به گزارش صفحه عربی بولتن، آل سعود نیز بنا بر سنت دیرینه خود بلافاصله پس از وزش نسیم بیداری اسلامی در حوالی منطقه الشرقیه، پناه بردن به حمایت های مالی، ظامی و سیاسی را به عنوان یگانه چاره ساز خویش یافت و در مقابل دیدگان جامعه جهانی بی مهابا به کار خود ادامه داد.
عربستان سعودی از ابتدای جنبش مردمی در بحرین با تمسک به سه فاز سیاسی، نظامی و مالی به حمایت از رژیم سرکوبگر آل خلیفه پرداخت تا بدین ترتیب از سرایت بیداری اسلامی به مناطقی چون الشرقیه عربستان ممانعت ورزد.
اگرچه میزان عریان و برهنه بودن این حمایت ها آن چنان واضح است که نیاز به شمارش ندارد، اما یادآوری آن خالی از لطف نیست.
اهمیت بحرین برای عربستان
بحرين براي رياض اهميت استراتيژيكي از ناحيه اقتصادي دارد همچنان كه از لحاظ مذهبي وژئوپوليتيك نيز اهميت بسزايي دارد به ويژه اين كه تنها 20 مايل از سواحل شرقي عربستان فاصله دارد كه منطقه ي نفت خيز عربستان است و يك چهارم توليد جهاني نفت را داراست و هر گونه ناامني و بي ثباتي در بحرين قابل انتقال به عربستان و درنتيجه بر هم زدن بازارهاي جهاني و سقوط آن است و نبايد فراموش كرد كه بخش شرقي عربستان محل اصلي شيعيان عربستان است كه 30 درصد ساكنان ان را تشكيل مي دهند در حالي كه اين نسبت در كل كشور 15 درصد است و هرگونه نآرامي در بحرين امكان شعله ور ساختن آتش مخالفت در منطقه شرقي را در پي دارد.
عامل سياسي ديگر كه از علل نگراني سعودي ها است، وجود بحرين ناامن وبي ثبات احتمال گرايش آن به ايران را افزايش مي دهد به ويژه اين كه شيعيان بحرين با ديده ي احترام و شكوه به انقلاب اسلامي 1979 مي نگرند و از درس ها و عبرت هاي آن الهام مي گيرند.
رياض در محاسبات خود دريافت كه آل خليفه كنترل اوضاع را از دست داده است و روش گفتگوي مسالمت آميز از سوي ولي عهد و با پشتيباني واشنگتن بي نتيجه است و اعتراضات در بحرين به زيان عربستان و به سود ايران ادامه خواهد يافت؛ از همين رو رژيم آل سعود تصميم گرفت همانند قذافي اقدام به قدرت نمايي سياسي كند به اميد اين كه پاياني باشد بر ناآرامي هاي داخلي بحرين.
با نگاه به این موارد، حساسیت بالای عربستان سعودی نسبت به بحرین امری طبیعی می نمایاند و بهانه ای به آل سعود می دهد که از هر دری برای سرکوب و کشتار در بحرین وارد گردد.
آل سعود جهت نیل به این مهم(سرکوب کشتار مردم بحرین) به طوری کل از سه راهکار: 1- سیاسی 2- نظامی 3- مالی، بهره جست و تا این زمان پیش رفت که در ذیل به توضیح این موارد پرداخته می شود.
راهکار سیاسی
آل سعود از آغار انقلاب مردم بحرین با حمایت های بی نظیر خود از آل خلیفه در سازمان ها و پیمان های منطقه ای از یک سو و در مجامع جهانی از سوی دیگر، از تزلزل بیش از پیش آل خلیفه در بحرین ممانعت ورزید.
پس از استمرار این حمایت ها و عدم دریافت پاسخی مناسب از سوی مردم بحرین، طرح الحاق بحرین به عربستان سعودی به عنوان آخرین راه حل سیاسی در دستور کار قرار گرفت.
طرح اتحاد عربستان و بحرین را برای نخستین بار «کیم دارویک» مشاور امنیت ملی امریکا در دیدار با «نايف بن عبد العزيز» ولیعهد سعودی در دفتر نخست وزیری انگلستان پیشنهاد کرده است و در این دیدار توانست رضایت ولیعهد سعودی را برای اعلام "اتحادیه" جلب کند.
عربستان از سال 1971 که جزیره بحرین از پیکره ایران بزرگ تجزیه شد، همواره چشمداشت ارضی نسبت به این جزیره داشت. به دلیل این که بیش از 80 درصد از جمعیت 650 هزار نفری بحرین دارای گرایش به مذهب تشیع هستند، طبیعی است نفوذ فوق العاده ای روی ساکنان شیعه شرق عربستان دارند.
سرکوب قیام مردم بحرین توسط حکام آل خلیفه و آل سعود شرایط دشواری برای مردم بحرین ایجاد کرد تا جایی که اعتراض شیعیان منطقه الشرقیه عربستان را به دنبال داشت. با وجود این سرکوبها مردم بحرین نه تنها از خواسته های خود برای انجام اصلاحات اساسی در بحرین عقب نشینی نکردند، بلکه سقف مطالبات خود را افزایش دادند.
در نتیجه دو رژیم آل سعود و آل خلیفه برای مهار همزمان بحرین و منطقه الشرقیه موضوع تشکیل اتحاد میان بحرین وعربستان را با جدیت در شورای همکاری خلیج فارس مطرح کردند. با این که قطر، امارات و پادشاهی عمان به عنوان دو کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس نسبت به اتحاد نامقدس بحرین و عربستان واکنش تندی از خود نشان دادند، اما به نظر می رسد که منامه و ریاض برای تشکیل چنین اتحادی مصمم هستند.
به عقیده کارشناسان، عربستان سعودی بر اساس 4 دلیل عمده این طرح را دنبال می نماید:
1- ناتوانی در توقف انقلاب گسترده مردم بحرین
2- نگرانی آل سعود از ضربه امنیتی - سیاسی همسان با انقلاب های تونس، مصر ويمن
3- تغییر نقشه جمعیتی جغرافیایی ساحل شرقی خلیج فارس برای از بین بردن جمعیت شیعه در بحرین
4- دنبال کردن یک طرح بین المللی که امریکا و انگلیس در پشت آن قرار دارند
البته این طرح پس از اعتراضات گسترده مردمی و بین المللی فراموش شد اما هموراه بیاد نسبت به آن بیمناک بود چرا که امکان طرح مجدد آن وجود دارد.
راهکار نظامی
دوم راهکار مهمی که از سال 2011 تا کنون از سوی عربستان سعودی در برابر انقلاب 14 فوریه مردم بحرین اتخاذ گردیده است، مداخله غیر مستقیم نظامی است که از آن با عنوان استراتژی «جنگ نیابتی» یاد می شود.
دكتر راشل برونسون(عضو پژوهشکده سیاست خارجی آمریکا) در توضیح ورود نظامی عربستان و عجیب بودن میزان آن می گوید:
«اين اولين بار است كه نيروهاي عربي براي مبارزه با نا آرامي هاي سياسي كه منطقه را لرزاند از مرزهاي بين المللي گذشتند همچنان كه نخستين بار است كه نيروهاي عربستان آشكارا از زو استفاده مي كند درحالي كه هميشه اقدام غير مستقيم را تر جيح مي داد.
مي توان گفت عربستان به سختي تحت تاثيرتحولات منطقه قرار گرفته است و اعتماد خود به تلاش هاي امريكا براي برقراري گفتگو بدون استفاده از زور را از دست داده است و اينده مشخص خواهد كرد كه آيا دخالت نظامي عربستان در بحرين شري اجتناب ناپذيربود يا يك اشتباه استراتژيك؟»
عربستان سعودی با پوشش نیروهای «سپر جزیره» هزاران نظامی را به سمت بحرین گسیل داد که نگاهی به تاریخچه این نیروها، غیر موجه بودن این اقدام عربستان را به راحتی می رساند.
تصمیم ایجاد نیروی «سپر جزیره» در نوامبر 1982 در در سومين نشست شوراي همكاري خليج فارس در منامه پايتخت بحرين و به توصيه و پيشنهاد وزيران جنگ كشورهاي عضو شورا مبني بر ايجاد نيروي دفاعي مشترك تاسيس و بر آن نام «نيروهاي سپر جزيره » نهاده شد.
در حال حاضر اطلاعات دقيقي از ميزان و تعداد نيروهاي تشكيل دهنده اين نيرو در دست نيست، اما فرمانده نيروهاي سعودي سرتيپ «مطلق بن سالم الازيمع » گفته كه تعداد نيروهاي تشكيل دهنده سپر جزيره بيش از 30 هزار افسر و نظامي است.
در پی تحولات اخیر در کشور بحرین شيخ «خليفه بن احمد آل خليفه» فرمانده کل نيروهاي دفاعي بحرين اعلام کرد، بر اساس توافق شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس، پايگاه نظامي دائم آنها برای استقرار نيروهاي مشترک موسوم به سپر جزيره در بحرین احداث می شود.
اين در حاليست که بر اساس توافقهای صورت گرفته میان سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، نیروهای موسوم به سپر جزیره باید تنها در کشورهای خود حضور داشته باشند.
در روز 12 مارس، ولیعهد بحرین طرحی هفت مادهای را اعلام کرد که در آن با بيشتر درخواستهای معترضان موافقت شده بود اما بلافاصله بعد از اعلام این طرح، در اقدامی کاملا شتابزده که واکنش برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه را نیز در پی داشت، نیروهای نظامی سعودی و اماراتی طی روزهای 13 و 14 مارس وارد بحرین شده و با کمک نیروهای امنیتی بحرین به سرکوب شدید معترضان پرداختند.
تصور آلسعود و همپیمانان عربش این بود اجرای سیاست مشت آهنین ميتواند از گسترش موج بیداری و ادامه آن جلوگیری کند و در مدت کوتاهی خواهد توانست کنترل اوضاع را به دست آورند.
این اقدام نسنجیده، واکنشهایی را به دنبال داشت به نحوی که حتی برخی قدرتهای فرامنطقهای نیز اعلام کردند اعزام نیروهایی از یک کشور عربی به کشور دیگر عرب، بدترین راه ممکن برای دستیابی به آرامش و استقرار و ثبات است.
پل «الفهد»؛ شاه راه آل سعود برای جنایت
اگر چه تعداد نيروی های سعودی مستقر در بحرين رسما اعلام نشده اما پاره ای گزارش ها اين تعداد را تا ۵۰۰۰ برآورد ميکنند.
برای ورود به بحرين نيرو های سعودی از پل ارتباطی فهد عبور کردند که احداث آن همزمان با تشکيل اتحاديه امنيتی کشور های عرب خليج فارس در سال ۱۹۸۱ آغاز شده بود.
پل ياد شده به طول ۲۵ کيلومتر، در ۲۶ نوامبر سال ۱۹۸۶ تکميل شد و خاک عربستان را به بحرين متصل ساخت. اينک روزانه تا ۶۰.۰۰۰ وسيله نقليه از اين پل عبور و با استفاده از آن، علاوه انجام امور تجاری، سياسی، و امنيتی، دهها هزار جوانان عربستان نيز به منظور برخورداری از تسهيلات تفريحی، زندگی شبانه و آزادی های اجتماعی بيشتر خود را به منامه ميرسانند.
لازم به ذکر است که بر اساس توافقات شورای همکاری خلیج فارس، نیروهای سپر جزیره در صورتی حق ورود به کشورهای عضو را پیدا می کنند که آن کشور مورد هجوم کشور ثالثی قرار گرفته باشد و این در حالی است که بحرين هدف حمله نظامي كشور ثالثي قرار نگرفته تا اعضاي شوراي همكاري در اين كشور دخالت نظامي كنند.
راهکار حمایت های مالی
دلارهای سعودی اگر برای هیچ کس آشنا نباشد، برای معارضین سوری از یک سو و حکومت های دیکتاتور حوزه خلیج فارس از سوی دیگر بسیار نام آشناست و همواره در موارد بحرانی می توانند روی آن حساب کنند.
عربستان سعود برای روانه کردن کمک های مالی خود نیز از شورای همکاری بهره برداری کرد و در یکی از نشست های این شورا، رقم 10میلیارد دلار به عنوان کمک به دولت بحرین جهت خروج از بحران اختصاص داد.
از سوی دیگر، حمایت مالی عربستان از 80 درصد رسانههای عرب زبان منطقه و حمایت سالانه بیش از 20 میلیون دلار از این رسانه ها منجر به آن می شود که تیتر های زیر در سر خط خبرهای رسانه های عرب زبان منطقه قرار گیرد:
- نیروهای عربستان سعودی برای تامین امنیت وارد بحرین شدند
- استقبال اوباما از "گفتگوی ملی" بحرین
- کاخ سفید خواهان خویشتنداری نیروهای عرب در بحرین شد
- بحرین دو ایرانی را به اتهام جاسوسی محاکمه می کند
- نیروهای امنیتی در بحرین تظاهرکنندگان مخالف را متفرق کردند
- اعزام نیروهای "سپرجزیره" برای برقراری امنیت در بحرین
- ولیعهد بحرین: دولت در قبال تفرقه افکنان کوتاه نخواهد آمد
- شیخ یوسف قرضاوی: تحولات بحرین "انقلاب فرقه ای" است...
بدین ترتیب آل سعود از تمام امکانات خود بهره می گیرد تا به سرکوب انقلاب های مردمی منطقه بپردازد، راهکاری که در دهه های اخیر بارها و بارها ناکارآمدی خود را نشان داده است و پیروزی انقلاب مردم ایران علیه حکومت پهلوی نمونه ای کامل است که می تواند به عنوان الگو در سرلوحه کار مجاهدین بحرین، یمن وسایر کشورهای اسلامی قرار گیرد.
نظرات شما عزیزان:
|